این سایت را ٬تا سرنگون نظام فاشیستی ایران به روز خواهم کرد

Mitt foto
Alla kan brinna i idrotts föreningar

fredag 20 september 2013

مهناز افشار به دیدار نسرین ستوده رفت



متوجه اخبار خوشی میشی ...اونا رو میشنوی

آزاد شدند ... آزادی واقعی




تلفنی از یک دوست عزیز که میگه:

میای بریم خونشون؟!
و بهش گفتم خیلی دوست دارم اما خسته هستند، خلوت خانواده شون را بهم میریزیم.
گفت چون خوب نمیشناسیشون، اینطور فکر میکنی!
آقای خندان همسر پر مهرشون با جان و دل از دوستان استقبال میکنند.

قبول فردا میریم ...

طبق قرار قبلی آماده رفتن شدیم ... گل و شیرینی گرفتیم و رفتیم.
رسیدیم ...
در ساختمان باز شد و خانمی خوشرو در مقابل در بود
مهراوه خندان
نیمای شیطون هم دوان دوان آمد و یک بوسه ...
آقای خندان با رویی باز و خوش آمدگویی ...
اندکی بعد بانویی ظریف آمد .. میخندید .. "نسرین ستوده" بود

احساسات اون لحظه توصیش متعلق به خود اون لحظه است و نمیشه بیان کرد
بغلشان کردم، به زن بودنم افتخار کردم، چرا که کسی را در آغوش گرفتم که ایستاد و محکم از باورش و انسانیت دفاع کرد و مادر و البته همسری دلسوز بود.
حرف زدیم .. نگاهش میکردم ... لاغر شده بود .. اما میخندید
آن هم واقعی، شعار نمیداد، تظاهر نمیکرد، بلکه بکر و ساده از واقعیت میگفت ...
بهشون گفتم مردم و همکارام چقدر نگران ایشون و هم بندیهاشون بودند او شاد بود اما آرزوش، حرفش و خواستش آزادی باقی دوستان بود.

او به وافع ستودنیست.

آرزوی همه ما این است؛
همه بیایند ... شما آمدی پس بقیه دوستان هم خواهند آمد و ایران خوشرنگ تر از همیشه میشود و میخواهیم با رنگهای زیبای ایران، جهان را نقاشی کنیم ..
  • خدارو شکر میکنم برای بودن و ماندن ..